به گزارش روشنای راه، این مهم حتی در خصوصیترین بنگاههای اقتصادی اعم از تولیدی تا تجاری شاخص مهم و بسیار تعیینکنندهای محسوب میشود.
مدیران ناکارآمد میتوانند تأثیرات مهمی بر روی اوضاع جامعه داشته باشند. این نقش میتواند در دو سطح فردی و سازمانی مشاهده شود.
در سطح فردی، مدیران ناکارآمد ممکن است عدم توانایی در تصمیمگیریهای مهم و استراتژیک داشته باشند. آنها ممکن است وظایف خود را به درستی تعیین نکنند، توانایی همکاری با اعضای تیم را نداشته باشند و حتی در انجام وظایف خود نیز ناموفق باشند.
این مشکلات میتواند منجر به کاهش کارایی و عملکرد سازمان گردد و برای اعضای جامعه باعث نارضایتی و ناامیدی شود.
در سطح سازمانی، نقش مدیران ناکارآمد میتواند در تصمیمگیریهای عمده و سیاستهای سازمانی تأثیرگذار باشد.
مدیران خوب باید توانایی تحلیل و بررسی وضعیت را داشته باشند و تصمیمگیریهای صحیح را انجام دهند. اما مدیران ناکارآمد ممکن است به این پروسهها توجه نکنند و تصمیمات نادرستی اتخاذ کنند.
این میتواند منجر به بروز مشکلات سیاسی، خلاف قوانین و حتی فساد در سازمان شود. با توجه به نقش و تأثیر مدیران در سازمانها، لازم است که به انتخاب و آموزش مناسب آنها توجه ویژهای شود.
در صورتی که مدیران ناکارآمد در جوامع و سازمانها حکمرانی کنند، میتوان از بروز مشکلاتی مانند کاهش عملکرد اقتصادی، افزایش فساد و نارضایتی جامعه هشدار داد.
باری! برای اینکه ناکارآمدی مدیریتی به کمترین حد ممکن برسد، نیازمند تصمیمات مناسب و احیای قوانین هستیم تا نقش «توانمندی» بر هر عامل دیگری ارجح و پیششرط اصلی تمام انتصابات باشد.
نویسنده: محمود عزیزی